حلماحلما، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 21 روز سن داره

زندگی نامه حلما کوچولو

عکسهای از گذشته تا امروز حلما جووونی

سلاااااااااااام. امروز اومدم خونه مامان بزرگم الانم مثل دخترهای خوب نشستم بغل عمه نا توی وبلاگم عکس بذاره بعضیاش واسه وقتیه که کوچولو بودم اونام که توی استخر توپم واسه امروز عمه برای عیدی برام خریده..................   ...
23 اسفند 1392

برگشتم با یه عالمه خبر

سلام سلام بعد از چند روز مهمونی بودن اومدم خونه خودمون البته کلی اتفاقات افتاده این مدت اولین و مهمترینش اینکه اولین مروارید خوشگلم جوونه زده بعدشم چهار دست و پا میرم البته نه دقیقا چهار دست و پا بیشتر شبیه سینه خیز رفتنه.بعدش حرف میزنم. دَدَدَدَدَدَدَدَدَدَدَدَدَدَ بووووووووووف پووووووووووف اِکِکِ  اَ اَ اَه  
28 بهمن 1392

حلما خانم 22 و 23 بهمن

خب اینم عکس های من وقتی اومده بودم خونه مامان بزرگم............ خب دیگه خسته شدم یه کوچولو لالا کنیم..... خب بعد از خواب یه شام خوشمزه میچسبه مخصوصا اگر خودت تلاش کنی بخوری.......   به به چه دنت خوشمزه ای...... ...
23 بهمن 1392

حلما و چهار دست و پا رفتن

بالاخره طبق اخباری که به دست رسیده گویا چهار دست و پا راه رفتم آخه هنوز خونه مامان جونی بابا جوونی مامانم هستم و عمه ازم عکس نداره که دارم مثل یه دختر خوب چهار دست و پا میرم. هوراااااااااااااا ...
23 بهمن 1392

حلما مریض می شود

سلام سلام سلام میدونین چی شده من چند روز مریض شدم دکتر میگه مروارید های خوشگلم داره در میاد واسه همین ضعیف شدم در همین بین هم یه کم سرماخوردم........ خداجوون خیلی سخته همش بهونه میگیرم و گریه میکنم و خیلی روزهای سختی دارم ،رفتم با مامانم چند روز خونه مامان جون صدیق و بابا جون صادق(مامان و بابای مامانی) تا حالم بهتر بشه. ...
15 بهمن 1392