حلماحلما، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره

زندگی نامه حلما کوچولو

سفر به محمود آباد

        سلام به همه دوست جوونيا اول از اينكه دير به دير ميام وبلاگ معذرت ميخوام آخه عمه جووني خيلي سرش شلوغه اگر به وبلاگهاتون هم زياد سر نميزنيم ببخشيد حتما حتما جبران ميكنم. حالا بگم از سفر و تعطيلات......... هفته پيش كه تعطيلات عيد فطر بود با مامان و بابا و خاله رويا جوون (خاله بابا) و پسرش رفتيم شمال(محمود آباد). دو روز اول هوا ابري و خنك بود اما دريا طوفاني دو روز دوم هم هوا آفتابي و دريا خوب و هوا گرم.منم كلي آب بازي كردم. جاتون خالي خيلي خوش گذشت. عكسهاي سفر هم تووي ادامه مطلب...... جاتون خ...
14 مرداد 1393

نوروز 1393

سلام به همه کسایی که وبلاگ من را دنبال میکنن.ببخشید که با دیر کرد عکسهای نوروز را براتون میزارم آخه عمه یه مشکل براش پیش اومده بود و نتونست برام عکسامو بذاره........... امسال اولین نوروز من بود هفته اول من رفتم استان فارس توی شهرستان آباده پیش مادر بزرگ و پدر بزرگ بابا بعد از چند روز هم رفتیم شیراز خونه خاله بابا به شهرستان اقلید هم سر زدیم روزهای خیلی خوبی بود .کلی با دختر خاله بابا که اسمش یاسمن خوش گذروندم هر موقع خودم را لوس میکردم یاسمن جوون به دادم میرسید.هفته دوم هم بابایی بعد از یکی دو روز سره کار رفتن دوباره تعطیل شد و رفتیم شمال ویلای خاله هما(خاله بابا).جای همگی خالی. ...
23 فروردين 1393

عید دیدنی 21 فروردین

امسال کلی عیدی گرفتم کلی جا هم رفتم عید دیدنی این هم عکسهای خونه خاله رویا(خاله بابا)که برای عید دیدنی رفته بودم. عاشق این عکستم با اون لبخند قشنگ عشقم... ...
22 فروردين 1393

عکس های 23 سال پیش.............

این روزها همه جا خونه تکونی.......... بوی عید پیچیده توی همه ی خونه ها.............. الان یه چیزهایی از توی همه خونه ها پیدا میشه که کلی خاطرات قدیمی را زنده میکنه این ها هم سه تا عکس قدیمی دوتاش عمه فرزانه وقتی 6 ماه بوده.یکی هم بابایی و دو تا عمه هام.....   ...
25 اسفند 1392

عکسهای از گذشته تا امروز حلما جووونی

سلاااااااااااام. امروز اومدم خونه مامان بزرگم الانم مثل دخترهای خوب نشستم بغل عمه نا توی وبلاگم عکس بذاره بعضیاش واسه وقتیه که کوچولو بودم اونام که توی استخر توپم واسه امروز عمه برای عیدی برام خریده..................   ...
23 اسفند 1392