حلماحلما، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 20 روز سن داره

زندگی نامه حلما کوچولو

تولد تولد تولدت مبارک.............

حلما خانم یک ساله شد.... بالاخره خانم خوشگل ما هم یک ساله شد....   تولد یک سالگی حلما را عمه فائزه و عمه فرزانه به عنوان هدیه تولد براش برگزار کردن ....البته مامان و باباش خیلی اصرار داشتن که خودشون تولد بگیرن اما آخر سر قبول کردن.....این هم تزئینات خونه مادر بزرگ جوونی که کلی به عمه ها کمک کرد و زحمت کشید برای تولد حلما خانم که اولین نوه اش هست. پ این هم میز عصرانه که برای مهمونهای عزیز چیدیم فقط یادمون رفت از میز میوه و تنقلاتمون هم عکس بگیریم .........   این ها هم گیفت های تولدم بود که در پایان مراسم به مهمونها دادیم....   این خانم خوشگل هم که پیش حلما ...
11 خرداد 1393

حرف زدن حلما خانم

سلام سلام سلام عزیز دلم مدتیه بعضی کلمات را میگی اما نه دقیقا مثلا میگی عَمم هَمم دَ دَ دَ دَ پوف بوف مااممم بَ بَ اما امروز که خونه ما بوذی با خاله رویا رفتی پیش آکواریوم که یهو چند بار پشت سر هم گفتی مَهی مَهی مَهی
30 فروردين 1393

نوروز 1393

سلام به همه کسایی که وبلاگ من را دنبال میکنن.ببخشید که با دیر کرد عکسهای نوروز را براتون میزارم آخه عمه یه مشکل براش پیش اومده بود و نتونست برام عکسامو بذاره........... امسال اولین نوروز من بود هفته اول من رفتم استان فارس توی شهرستان آباده پیش مادر بزرگ و پدر بزرگ بابا بعد از چند روز هم رفتیم شیراز خونه خاله بابا به شهرستان اقلید هم سر زدیم روزهای خیلی خوبی بود .کلی با دختر خاله بابا که اسمش یاسمن خوش گذروندم هر موقع خودم را لوس میکردم یاسمن جوون به دادم میرسید.هفته دوم هم بابایی بعد از یکی دو روز سره کار رفتن دوباره تعطیل شد و رفتیم شمال ویلای خاله هما(خاله بابا).جای همگی خالی. ...
23 فروردين 1393

عید دیدنی 21 فروردین

امسال کلی عیدی گرفتم کلی جا هم رفتم عید دیدنی این هم عکسهای خونه خاله رویا(خاله بابا)که برای عید دیدنی رفته بودم. عاشق این عکستم با اون لبخند قشنگ عشقم... ...
22 فروردين 1393

سفر به شیراز..........

سلام سلام سلام سلامی به زیبایی شکوفه های بهاری. سال جدید نزدیکه این اولین سال جدیدیه که من کنار پدر مادرم هستم و ان شاالله اولین سفرم رو هم به شیراز خواهم داشت.امیدوارم به همه کوچولوها و خانواده هاشون خوش بگذره.
28 اسفند 1392

عکس های 23 سال پیش.............

این روزها همه جا خونه تکونی.......... بوی عید پیچیده توی همه ی خونه ها.............. الان یه چیزهایی از توی همه خونه ها پیدا میشه که کلی خاطرات قدیمی را زنده میکنه این ها هم سه تا عکس قدیمی دوتاش عمه فرزانه وقتی 6 ماه بوده.یکی هم بابایی و دو تا عمه هام.....   ...
25 اسفند 1392