واي كه چه قدر شيطون شدم............
واي همينجوري ماشاالله شيطون بودم حالا كه راه افتادم كه ديگه هيچي...........
وقتي ميرم خونه مامان زري جوون همينجوري را ميرم از اينور به اونور عمه فرزانه يا مامان جوونم همش بايد دنبالم بيان كه من اتفاقي نيفته يه وقت واسم.
همش هم دوست دارم برم آشپزخونه تازه ديشب هم يه شونه عمه فايزه را شكوندم و با دو تا جا ادويه قديمي واسه مامان بزرگم را.فداي سرم ولي خداييش با اينكه همه چهار چشمي حواسشون به من هست اما من كار خودم را ميكنم.
راستي خيلي هم دوست دارم پارچ آب سر سفره را دست بزنم و بريزم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی